سونه

یادداشت های تاریخی-اجتماعی

سونه

یادداشت های تاریخی-اجتماعی

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنایات انوشیروان» ثبت شده است

بیانات امام خمینی درباره جنایات انوشیروان

ارگاش مازندرانی | پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ق.ظ

یک تولدى است که مبدأ خیرات است، مبدأ برکات است، مبدأ کوبیدن ظالم است، مبدأ خاموش شدن آن بتکده‏ها و آتشکده هاست، مثل ولادت رسول اکرم که گفته شده است که «آتشکده پارس» خاموش شد و کنگره‏هاى طاق کسرى ریخته شد- حالا ریخته شدن و خاموش شدنش با تاریخ، گفته شده- لکن مطالب این است که دو قوه بوده است آن وقت که یکى قوه حکومت جائر بوده است؛ و یکى هم قواى روحانى آتش پرست؛ و به آمدن رسول اکرم [این دو قوه شکست‏]؛ تولد ایشان مبدأ شکست این دو قوه است. یکى طاق کسرى که کنگره هایش، کنگره‏هاى ظالمانه‏اش ریخت. اینکه مى‏گویند «انوشیروان عادل» این از اساطیر است! یک مرد ظالم سفاکى بوده است، منتها شاید پیش سلاطین دیگر وقتى گذاشتند، به او گفتند عادل! و الّا کجایش انوشیروانْ عادل بوده است؟! به تولد رسول اکرم، این پایه‏ها؛ یعنى مبدأ ریختن پایه‏هاى ظلم و خاموش شدن آتشهاى دوگانه پرستى و شرک و آتش پرستى [فرو ریخت‏]؛ آن دو قوه‏اى که در آن وقت بوده است، با آمدن ایشان هر دو مبدأ شکست، (1)
در چندین سال قبل- محتمل است، گمان مى‏کنم زمان رضاخان بود- یک مجمعى درست کردند و یک فیلمهایى تهیه کردند و یک اشعارى گفتند و یک خطابه‏هایى خواندند، براى تأسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرد، عرب بر ایران غلبه کرد. شعر خواندند، فیلم [به‏] نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسرى را، مدائن را گرفت و گریه‏ها کردند. همین ملّیها، همین خبیثها گریه‏ها کردند. دستمالها را درآوردند و گریه کردند که اسلام آمده و سلاطین را، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا، به یک صورتى به ما، به ملتها تحمیل شده در ممالک عربى، عرب باید چه باشد. این تلقین است. این مخالف با قرآن است. (2)

در ولادت حضرت رسول- صلى اللَّه علیه وآله- قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى‏ و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده‏هاى فارس و ریختن بتها به روى زمین.[1] قضیه شکست‏ طاق کسرى شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهاى ظلم مى‏شکند و مخصوصاً طاق کسرى‏ شکسته شد براى اینکه آن وقت این طاق کسرى مرکز ظلم انوشیروان بود.
انوشیروان به خلاف آن چیزهایى که به واسطه شعرا و به واسطه درباریهاى آن وقت و موبدان دربارى آن وقت درست کردند، یکى از ظالمهاى ساسانیان است، و دنبال او یک حدیثى هم جعل شده است، و به حضرت رسول- صلى اللَّه علیه وآله و سلم- نسبت داده شده که «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان!» این اولًا سند ندارد و مُرْسَل[2] است، و ثانیاً کسانى که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغى است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل.

 در زمان انوشیروان چهارطبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى که داشته است؛ یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یک طبقه على‏ حده ممتاز؛ یک دسته هم کسانى بودند که داراى اموال هستند و به قول آنها شریف زاده‏ها، آنها هم یک دسته ممتاز؛ یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایى بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز؛ دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده. آنها آن طبقه بالا مالیات بده نبودند، به نظام هم نمى‏رفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، مى‏گفتند اینها باید خدمت کنند، و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر؛ اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمى‏دادند که این طبقه پایین تحصیل کند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست که پیش او شکایت بردند که بوذرجمهر پیش‏اش شکایت برد که هزینه کم شده است و ارتش محتاج به مؤونه‏ است، و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصى که مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا کردند یک نفرى که حالا مى‏گویند کفشگر بوده، پیدا کردند و او گفت که من مى‏دهم- به حسب نقل شاهنامه- من مى‏دهم لکن به شرط اینکه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نکرد، گفت نه، ما نه پولش را مى‏خواهیم، نه اجازه مى‏دهیم، براى اینکه اگر اجازه بدهیم که یک آدم پایینى بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد مى‏خواهد دخالت کند در امور و این نمى‏شود. این عدالتى است که انوشیروان داشته است. و در تاریخ ثبت است این جنایاتى که اینها مى‏کردند. و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتى یک نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبلیغ کردند، با اینکه در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاریه آن قدر از ناصرالدین شاه تعریف کردند و شاه شهید و نمى‏دانم امثال ذلک، در صورتى که یک ظالم غدارى بود که بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات که در آن وقت بود، همیشه بوده است.

 عدالت گسترى انوشیروان مثل صلح دوستى رئیس جمهور امریکاست، و مثل کمونیستى شوروى است. ما الآن در عصر حاضر این چیزها را مى‏بینیم، و اگر چنانچه تاریخ نویسها و نمى‏دانم آنهایى که شعرا هستند و آنهایى که خطبا هستند و آنهایى که دربارى هستند، اینها را، تبلیغاتى که الآن دارد در دنیا مى‏شود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد که مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال مى‏کنند که همان طورى که انوشیروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئیس جمهور امریکا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست، و حال آنکه شما که مطلعید مى‏دانید قضیه چى است .(3)

منابع

1-صحیفه امام: ج‏: 4 ص: 161
2-صحیفه امام: ج‏ 13 ص: 88
3-صحیفه امام: ج: ‏19 ص: 433 
  • ارگاش مازندرانی

بیانات مقام معظم رهبری درباره جنایات انوشیروان

ارگاش مازندرانی | پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ق.ظ
از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 1380/8/12
«یک روز هم پیدا مى ‏شود که همین انوشیروان‏- که سعى کردند اسم او را عادل بگذارند- به ‏خاطر یک کینه شخصى از دوره جوانى، در یک روز ده ها هزار مزدکى را به قتل مى ‏رساند! نقل مى ‏کند که در دوره جوانى، پدرم- قباد- گفت به پاى مزدک بیفت (چون قباد، مریدِ مزدک بود)؛ هنوز بوى گند پاىِ مزدک در شامّه من هست و اکنون که به سلطنت رسیده‏ ام، انتقام مى ‏گیرم؛ نه از خودِ مزدک، از ده ها هزار مزدکى!»

منبع:
نرم افزار «حدیث ولایت» (متن کامل بیانات، سخنرانى ها، خطبه ها، مصاحبه ها و دیدارهاى مقام معظم رهبرى از شهریور 1366 تا آذر 1390)

  • ارگاش مازندرانی