سونه

یادداشت های تاریخی-اجتماعی

سونه

یادداشت های تاریخی-اجتماعی

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انوشیروان عادل» ثبت شده است

کشتار مردم بلوچستان به دستور انوشیروان

ارگاش مازندرانی | پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ

پس از لشکرکشی انوشیروان به سرزمین الانیان [۱] انوشیروان شخصی را فرستاد و بزرگان آن سرزمین را تهدید به قتل عام کرد . آنان نیز تسلیم شدند. سپس انوشیروان به هند لشکرکشی کرد و غنیمت بسیار گرفت. پس از غارت هندوستان، به انوشیروان گزارش دادند که بلوچها و گیلانی ها سرکشی کردند. انوشیروان از شنیدن این خبر ناراحت شد . سپس رو به لشکریانش گفت :

به ایرانیان گفـــت الانان و هنـــــد
شد از بیم شمشیر ما چـون پرند

بسنده نباشیم با شـهر خویـــش
همی شیر جوییم پیچـان ز میش

سپس انوشیروان به همراه لشکریانش به سوی سرزمین بلوچ حرکت کردند :

چو آمـــــد به نزدیــک آن برز کــــوه
بگــــردید گردانــــــدرش با گــــــروه

بر آنگـــــونه گرد اندر آمـد سپـــــاه
که بستند از انبـــــــــــوه بر باد راه

همه دامن کـــــــوه تا روی شـــــخ
سپه بود برســـــــــــــان مور وملخ

منادی گری گرد لشکـــــــر بگشت
خروشی بر آمــــــد ز کوه و زدشت

که از کوچیان هر که یابیــــــــد خرد
وگر تیـــــــــــــــغ داران و مردان مرد

وگر انجمن باشــــــــــــــد ار اندکی
نباید که یابد رهــــــــــــــــایی یکی

چوآگاه شد لشکر از خشم شــــاه
سوار و پیـاده ببستــــــــــــــــند راه

ازیشان فراوان و اندک نمانـــــــــــــد
زن و مرد و جنــــــگی و کودک نماند

سراسر بشمـــــشیر بگذاشتنـــــد
ستم کردن کـــــــــــــــوچ برداشتند

ببود ایمــــن از رنج ایشــان جهــان
بلـــوچی نماند آشکــــــار ونهــــــان

چنان شد که بر کوه ایـــــشان گله
بدی بی نگهبـــــــان و کرده یلــــــه

شبان خـــــود نبودی پس گوسفند
بهامون و بر تیــــــــــــــــــغ کوه بلند

همه رنجـها خوار بگـــــــــــذاشتند
در و کوه را خانـه پنداشتـــــــــــــند

آری، به دستور انوشیروان، همه بلوچیان را قتل عام کردند. از زن و مرد و کودک همه را از دم تیغ گذراندند. عبارات مربوط به قتل عام را دگرباره مرور می کنیم: «چوآگاه شد لشکر از خشم شــــاه ، سوار و پیـاده ببستند راه . ازیشان فراوان و اندک نمانــد ، زن و مرد و جنگی و کودک نماند . سراسر بشمـــــشیر بگذاشتنـــد ، ستم کردن کــــوچ برداشتند . ببود ایمــــن از رنج ایشــان جهــان ، بلــوچی نماند آشکـــار ونهــــان.»

 

منابع.

[۱]. شاهنامه و به گفته استاد عبدالحی حبیبی در شرح « زین الاخبار » ، الانیان یا همان اللانیان ، ساکنان سواحل شرقی دریای مازندران هستند . نگاه کنید به : ابى سعید گردیزى ، متوفای ۴۳۳ هجری ، ‏زین الاخبار ، مصحح : عبدالحى حبیبى‏ ، انتشارات دنیاى کتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول ۱۳۶۳ ، ص ۵۹۵

  • ارگاش مازندرانی

کشتار مردم گیلان به دستور انوشیروان

ارگاش مازندرانی | پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ق.ظ

در عصر پاشاهی انوشیروان مردم گیلان و دیلمان که از ستم حکومت به تنگ آمده بودند دست به قیام زدند. این در حالی بود که انوشیروان به سرزمین اللانیان لشکر کشیده بود و با ایجاد رعب و وحشت مردم آن سرزمین را مجبور کرد تا خراج گذار حکومت وی شوند. پس از این انوشیروان به هند لشکرکشی کرد و غنیمت های بسیار به کف آورد. در راه بازگشت به او خبر دادند که بلوچی ها و سپس مردم گیلان و دیلمان سرکشی کردند. انوشیروان خشمگین شده و دستور داد تا مردم بلوچستان را از زن و مرد و کودک قتل عام نمودند. پس از آن به سمت سواحل دریای کاسپی (دریای مازندران) حرکت کردند و مردم رنجدیده ی آن دیار را از زن و مرد و کودک قتل عام کردند به گونه ای که زمین پر از اجساد انسانها شده؛ جوی خون جاری شد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه چنین می گوید :

وزان جــــایـگـه ســـوی گیــــلان کشـــید
چو رنـــــج آمد از گیــل و دیـلـــــم پدیـد

در ادامه وقتی سپاهیان انوشیروان برای سرکوب مردم معترض به سرزمین گیلان و دیلمان رسیدند :

چنین گــــفـت کایـــدر زِ خُــــــرد و بـزرگ
نبایـــــــد کــه مانــــد پی شـــیــر و گـــرگ

پــراگـــــنـد بر گـِـــرد گـــیـــــــلان سپــــــــاه
بشــد روشــــــــــنایی ز خورشــــــید و مـاه

چنان شد زکشتن همه بوم و رُســـــــت
که از خون همه روی کـشـور بشــــست

[چنان شد زکشته همـــــه کوه و دشت
که خون در همه روى کشور بگشــــت‏]

زبس کشتـــــــن و غارت و ســوختــــــن
خــــروش آمـــــــد و نالــــه ی مــــــــرد و زن

ز کشتـــــه به هر سو یکــی تــــــــوده بود
گیاهـــــــان به مغــــــز ســـــــر آلـــوده بــــــود

ببستند یکســــــر همه دست خویـــــــش
زنان از پس و کـــــــودک خُـــــــرد پیـــــــش ... [۲]

و همچنین بر اساس گفتار استاد اقبال یغمائی [۳] و دکتر میترا مهرآبادی [۴] که همین مسئله را در شرح شاهنامه توضیح داده اند.

منابع :


[۲]. حکیم ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامه ( بر اساس نسخه چاپ مسکو ) انتشارات مؤسسه نور ، تهران ، ص ۱۰۴۷
[۳]. اقبال یغمائی ، زگفتار دهقان ؛ شاهنامه به نظم و نثر ، انتشارات توس ، تهران ، ص ۵۷
[۴]. میترا مهرآبادی ، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی ، انتشارات روزگار ، تهران ، ج ۳ ، ص ۲۵۳
  • ارگاش مازندرانی